هزار
و یک بار عشق
یکم بار که عاشق شد،
قلبش کبوتر بود و تن اش از گل سرخ. اما عشق، آن صیاد است که کبوتران را پر می
دهد. و آن
باغبان است که گل های سرخ را پرپر می کند. پس کبوترش را پراند و گل سرخ اش
را پرپر کرد.
دوم بار که عاشق شد، قلبش آهو بود و تن اش از ترمه و ترنم. اما عشق، آن
پلنگ است
که ناز آهوان و مشک آهوان نرمش نمی کند، پس آهویش را درید و تن اش را به
توفان خود تکه تکه کرد؛ که عشق توفان است و نه ترمه می ماند و نه ترنم.
*
سوم بار
که عاشق شد، قلبش عقاب بود و تن اش از تنه سرو. اما عشق، آن آسمان است که
عقابان را می بلعد و آن مرگ است که تن هر سروی را تابوت می کند.
پس عقابش در آسمان گم شد و تن اش تابوتی روان
بر رود عشق.
*
و چهارم بار و پنجم
بار و ششم بار و هزار بار.
هزار و یکم بار که عاشق شد، قلبش اسبی بود از
پولاد و آتش و خون و تن اش از سنگ و غیرت و استخوان.
و عشق آمد در هیئت سواری با سپری و سلاحی بر
قلبش نشست و عنانش را کشید، آنچنانکه قلبش از جا کنده شد.
سوار
گفت: از این پس زندگی، میدان است و حریف،
خداوند. پس قلبت را بیاموز که: عشق
کار نازکان نرم نیست / عشق کار پهلوان است، ای پسر
*
آنگاه تازیانه ای بر
سمند قلبش زد و تاخت. و آن روز، روز نخست عاشقی بود.
اثبات در قيد حيات بودن امام زمان عج
tarikh iran va sanbol farvahar
آقايون چه خانمهايي رو مي پسندند
132718 بازدید
56 بازدید امروز
36 بازدید دیروز
234 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian