×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

amirali

07628669

× اميدوارم كه همه عزيزان از مطالب و لينك هاي سايت بنده كمال استفاده را ببرند . ضمناً پذيراي هرگونه انتقاد يا پيشنهاد شما هستم . با تشكر
×

آدرس وبلاگ من

amir-ali.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/ismail-miri

راز آفرينش

راز آفرينش :

خدا خر را آفريد و به او گفت:

تو بار خواهي برد، از زماني که تابش آفتاب آغاز مي شود تا زماني که تاريکي شب سر مي رسد. و همواره بر پشت تو باري سنگين خواهد بود. و تو علف خواهي خورد و از عقل بي بهره خواهي بود و پنجاه سال عمر خواهي کرد.

خر به خداوند پاسخ داد:

خداوندا! من مي خواهم خر باشم، اما پنجاه سال براي خري همچون من عمري طولاني است. پس کاري کن فقط بيست سال زندگي کنم و خداوند آرزوي خر را برآورده کرد.

خدا سگ را آفريد و به او گفت:

تو نگهبان خانه انسان خواهي بود و بهترين دوست و وفادارترين يار انسان خواهي شد. تو غذايي را که به تو مي دهند خواهي خورد و سي سال زندگي خواهي کرد.

سگ به خداوند پاسخ داد:

خداوندا! سي سال زندگي عمري طولاني است. کاري کن من فقط پانزده سال عمر کنم و خداوند آرزوي سگ را برآورد.

خدا ميمون را آفريد و به او گفت:

تو از اين سو به آن سو و از اين شاخه به آن شاخه خواهي پريد و براي سرگرم کردن ديگران کارهاي جالب انجام خواهي داد و بيست سال عمر خواهي کرد.

ميمون به خداوند پاسخ داد:

بيست سال عمري طولاني است، من مي خواهم ده سال عمر کنم. و خداوند آرزوي ميمون را برآورده کرد.

و سرانجام خداوند انسان را آفريد و به او گفت:

تو انسان هستي. تنها مخلوق هوشمند روي تمام زمين. تو مي تواني از هوش خودت استفاده کني و سروري همه موجودات را برعهده بگيري و بر تمام جهان تسلط داشته باشي. و تو بيست سال عمر خواهي کرد.

انسان گفت:

سرورم! گرچه من دوست دارم انسان باشم، اما بيست سال مدت کمي براي زندگي است. آن سي سالي که خر نخواست، آن پانزده سالي که سگ نخواست و آن ده سالي که ميمون نخواست زندگي کند، به من بده. و خداوند آرزوي انسان را برآورده کرد.

و از آن زمان تا کنون انسان فقط بيست سال مثل انسان زندگي مي کند!

و پس از آن، ازدواج مي کند و سي سال مثل خر کار مي کند مثل خر زندگي مي کند، و مثل خر بار مي برد!

و پس از اينکه فرزندانش بزرگ شدند، پانزده سال مثل سگ از خانه اي که در آن زندگي مي کند، نگهباني مي دهد و هرچه به او بدهند مي خورد!

و وقتي پير شد، ده سال مثل ميمون زندگي مي کند؛ از خانه اين پسرش به خانه آن دخترش مي رود و سعي مي کند مثل ميمون نوه هايش را سرگرم کند!

و اين بود همان زندگي که انسان از خدا خواست!

یکشنبه 1 تیر 1387 - 8:37:36 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


مقاومت در آخرامان


اثبات در قيد حيات بودن امام زمان عج


نگاه خدا


tarikh iran va sanbol farvahar


پند زندگی : ازدواج و عشق


تفاوت سني زياد در ازدواج


عــــشـــــق


شعر و ادبيات


آقايون چه خانمهايي رو مي پسندند


داستان طنز تصويري


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

132811 بازدید

149 بازدید امروز

36 بازدید دیروز

327 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements